وقتی نسبت به چیزی وسوسه دارم چه احساسی پیدا می کنم ؟ آیا درآن حال افکار من طریقه خاصی را دنبال می کند ؟ توضیح دهید.
وقتی وسوسه میشم میشم دیگه فقط من نیستم که دارم رفتارمو و احساسمو بروز میدم در واقع بیماری من داره هی فرمون را از دست من میگیره و یه سری نواقص من مثل لذت جویی کمکش می کنن . خلاصه همه چیز در درون من میگه باید به وسوسه جواب مثبت بدم .
اما همون موقع باید یاد نکبتای بدش بیوفتم . یادم بیوفته که من عاجزم و ناتوان .